نسیم زندگی ما

اولین روز تولد نسیم دختر عزیزم

  دختر نازم اینجا شما چند ساعته به دنیا اومدی   همون لحظه اول که دیدمت اینقدر به چشمم خوشگل اومدی که مهرت هزار برار تو دلم نشست   وقتی بوسیدمت یه گرمی و نرمی خاصی رو لبای نرمت بود که تا آخر عمرم هیچ وقت فراموشش نمیکنم   و احساس میکنم دیگه هیچ لحظه ای رو به این زیبایی تجربه نخواهم کرد     ...
15 آذر 1392

دخترم....

دخترم من بهترین لحظاتو با تو  تجربه میکنم و از لحظه لحظه از بودن با  تو لذت میبرم شما دنیای منو قشنگتر کردی نمیدونم چطور باید از احساسم برات بنویسم دوست دارم ساعتها نگاهت کنم و اگه یه لحظه رو از دست بدم احساس میکنم فرصت بزرگی رو از دست دادم همیشه شاکر خدای مهربون هستم که یه فرشته به ما هدیه داد       ...
15 آذر 1392

اووووووووووووووووف

امروز (٩٢/٠٧/١٠)منو بابا جون  شما رو بردیم درمانگاه برای واکسن دو ماهگی    آخههههههههه اولش یکم جیغ کشیدی الهی قربونت برم اشکت در اومده بود      خدا رو شکر شما هم دختر خوبی بودی یه کوچولو تا آخر شب تب کردی موقع خواب هر یه ساعت یه بار بیدار میشدم تبتو کنترل میکردم       ...
14 آذر 1392
1